تعطیل کردن، متوقف کردن کار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالببرداری
اسکلتبندی فلزی ساختمان، سازه فولادی
اسکلت فلزی
طرح اسکلت سازهای
قالببندی مستغرق
شبکه فرعی
شبکه شاخص
سربار بهرهبرداری
قالببندی میزی
قضیه کار حداقل