تر سال، سال پر آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمای تر
برج آبگیر تر، برج آبگیر مستغرق
تصحیح آبی
تری
رطوبتپذیری، نمپذیری
مرطوب
مساحت تر شده
پیرامون مرطوب، محیط تر شده، محیط خیس شده
عامل خیس کننده، ماده تر کننده، ماده خیس کننده، مرطوب کننده
جبهه تر شونده
مایع تر کننده