اریبی، اعوجاج، به هم تابیدن، تاب دادن، منحرف کردن، تاب برداشتن، طناب، ریسمان، کجی، ناهمواری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سطح تاب برداشته
اعوجاج، ایجاد تاب، پیچ برداشتن، تاب و پیچ، خم شدن
اعوجاج
اثر تاب خوردگی
درز اعوجاج
پیچش اعوجاجی