پراکندگی توسعه شهری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، اغتشاش، آشفتگی، برهمخوردگی، دست خوردگی، دستکاری
دست خوردگی نمونهبرداری
حومه شهر، حومه نشین، مربوط به حومه شهر
شهرسازی
اختلال در جریان ترافیک
مناطق دست خورده