جاده برنده، راه متقاطع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریفت درون قارهای
پی مجزا، شالوده منفرد، فونداسیون مجزا
جدا کردن
درز جدا کننده
لایه جدا کننده
مته تزریقی
لوله تزریق
پر کردن درزها یا بندها
آببندی درز، بندکشی، پر کردن درزها، درزبندی، درزکشی
شمشه ملاط
کراتین