آماسیدن، بالا آمدگی (در اثر سیلاب)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماس، آماس کردن، بادکردن، برآمدگی، تورم، ورم کردن
رس قابل تورم
منحنی تورم
ایندکس تورم
فشار آماس، فشار تورم، فشار در اثر ازدیاد حجم
خاک قابل تورم، خاک متورم
سنگ اماسی
شاخص تورم آزاد دیفرانسیل