برف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابرفی
برفروب
تخته برف
بار برف، بار برف [روی بام]
ایستگاه برفسنجی، برفراهه
برفپشته، پوشش برف
چگالی برف
عمق برف
برف انباشت، برف بادآورد
بر فخوره
تبخیر برف