سفت شدن بتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده کردن مسیر، پیاده کردن نقشه، زمینهسازی، میخکوبی
جمع شدگی هنگام گیرش
دمای گیرش
زمان گیرش، مدت زمان سفت شدن ملاط
زمان گیرش
استقرار
تهنشین شدن، کم کم پایین رفتن، ماندن
فاضلاب تهنشین شده
آباد
تهنشینی، سازش، مسکن، زیستگاه، نشست
نشست