لیست واژه‌ها

cold rolling

سرد نوردیدن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

compression-controlled section

مقطع فشار-کنترل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

compression-controlled strain limit

حد کرنش کنترل شده با فشار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlled access road

راه با ورودی محدود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlled concrete

بتن کنترل شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlled mosaic

موزاییک کنترل شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlled pedestrian crossing

گذرگاه عابر پیاده دارای کنترل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlled spillway

سرریز فرمانی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controller

دستگاه کنترل، کنترل کننده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Controller

کنترلر (سیستم BMS)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlling flow valve

شیر کنترل جریان کنترل جریان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

controlling stress

تنش غالب

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها