بلبرینگ، کاسه ساچمه، یاتاقان ساچمهای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاف درهم
کفپوش بامبو
رنگ جداکننده
ورق تکیهگاه تیر
باربر، باربری، بردگاه، تحمل کردن، تکیهگاه، تماس، سمت، قسمت تحمل کننده بار ، قسمت تحمیل کننده بار، قسمت، تکیهگاه، لهیدگی، یاتاقان
باربرد، بارپذیری، تاب فشاری، ظرفیت باربری، ظرفیت بارپذیری، ظرفیت تحمل، قدرت برنده، قدرت تحمل
ظرفیت باربری
خرابی بردگاهی، خرابی ناشی از تحت فشار مضاعف بودن سازه
اتصال فشار مستقیم
حماله طولی، طول تکیهگاهی
فلز برنده