آرماتور مشبک فلزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصالح بنایی تقویت شده
سازه بنایی مسلح
پلاستیک مسلح
آرماتور، آرماتوربندی، آرماتورگذاری، تسلیح، تقویت، تقویت کننده سلاح / جوش، جوشن، فولادگذاری، قفس آرماتور
آرماتور، آماتورگذاری
قفسه آرماتوری
قفس آرماتور
بتن مسلح
توزیع آرماتور
سفره آرماتور، لایه آرماتور
سفره آرماتور
ضریب آرماتور، نسبت آرماتور
آرماتور مهار
آرماتور آجدار
آرماتور انتظار