شتاب جنبش زمین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ، گردش، گردش، چرخش
شعاع چرخش
حرارت آبگیری، حرارت هیدراسیون، گرمای آبش
گرمای هیدارته شدن
جداسازی به کمک مایعات سنگین
نسبت ارتفاع به عرض
مد ارتعاش افقی
آبپوشی، آبش، آبگیری، ترکیب با آب، جذب آب، هیدراتاسیون، هیدراته شدن، هیدراته کردن، هیدراسیون
هیدارته شدن، آبگیری
محصولات هیدارته شدن، هیدراتها
آب لازم برای آبش