بار تک، بار متراکم، بار متمرکز، بار مجزا، تک بار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگر متمرکز
بار تک، بار موضعی، بار متراکم
بتن اسفنجی
سفالکاری منقوش
پسابیده
متعادل شده
نیروی متمرکز معادل
آهک هیدراته پرداخت
شیر شناور
منحنی بدههای تجمعی
گسترش یافتن