انتقال رگبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجتماع اثر، اجتماع اثر قوا، اجتماع آثار قوا، انطباق، بر نهش، به هم افزوده شدن، تطابق بر روی هم، تلفیق، جمع آثار، حاصل جمع آثار، رویهمگذاری
اصل اجتماع قوا، اصل تلفیق
محل ایست تاکسی
ترکیب ترافیک
برگردان، جابجایی