ذوب، ذوب شدن، گداختن، مایع شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذوب کردن
نقطه ذوب، نقطه گداز
منطقه ذوب
برفاب کارآ
گدازه
آب شدن برف، ذوبان برف
سیلاب برفابی
میزان برفاب