اهرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازوی اهرم
پل باز شو
دستگیره اهرمی
پیشامدگی، تیر پیش آمده، تیر طره، تیر طرهای، تیرسرآزاد، طره، طرهای، طرهسازی، کنسول
کنسول، طره
دیوار جانپناه طرهای
تیر طره، تیر طرهای، تیر یکسرگیردار، تیربالکنی، تیرسرآزاد، تیرکنسول، تیریک، سردرگیر
تیر طرهای
پل بازودار، پل بازویی، پل دوآسه، پل طرهای، پل کنسول
سد با پشتبند طرهای، سد با پشتبندکنسول
عنصر طره، عنصر کنسول، عنصر کنسولی