تراوش، درز، سوراخ، نشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افت، پراکندگی، چکه کردن، کمیابی، گریز، نشت، نشست، نفوذ آب، هدر رفتگی، هدر رفتن
ضریب نشت
جریان نشت (در یک تأسیسات)
عامل نشت
آب نشتی
آبگذار
آبخیزنشتی، زمین آبده نشتی، سازند آبدارتراوشی
بتن ناتراوا، بتن بدون تراوش
دمپر کم نشت
گریز آب آبخیز