پیکر، تصور، تصویر، تمثال، تندیس، شبیهسازی، مجسمه، نگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم مختصات عکسی
متخصص خواندن عکس هوایی
حرکت تصویر
چاه مجازی
تصویر مزدوج
عکسبرداری سریع از اجزای تغییر شکل یافته خاک، سرعت سنجی به کمک ذرات نشانگر