دانهبندی پیوسته، دانهبندی یکسره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانهبندی پیوسته
گرادیان بحرانی
گرادیان هیدرولیکی بحرانی
طول شیب بحرانی
گرادیان بحرانی خاک
از بین رفتن، تجزیه، تلاش و فروریختگی، فروسایش، فروسایی، نزول کیفیت
پائین آوردن، پست شدن، تنزیل، فروساییدن
دانهبندی توپر
سنگدانه خوش دانهبندی، سنگدانه با دانهبندی پیوسته
سنگدانه با دانهبندی متراکم