ژل، ژله، لعاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژل، لعاب
ژلاتین
ژله شدن
هواژل، آئروژل
ژلاتین انفجاری
زاویه تماس
تاق بیمفصل
آزمایش لس آنجلس
زاویه درگیر شدن
مرتع
انجماد مجدد، باز افسرد