تشکیل ترک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترک خورده تبدیل یافته
تغییر شکل خزشی، تغییر شکل وارفتگی
شکل بحرانی
تغیر شکل دادن
تغییر شکلپذیر
جسم تغییر شکلپذیر، جسم تغییر فرمپذیر، جسم قابل تغییر فرم
تغییر شکل، تغییر فرم، دگر شکلی، دگرریختی، دگرشکل شدگی
تغییر فرم خمشی
انرژی تغییر شکل
مد تغییر شکل
مدل تغییر شکل