مدولنرمی، مدولریزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزی ذرات پوشرنگ (حداکثر)
نرمه
زیباترین
خاک نرم توپر، خاک نرم کوبیده
محدود کردن
تحت فشار، محبوس
آبخیز بسته، آبخیز تحت فشار، سازند آبدار تحت فشار، سفره محدود
بستر نفوذ ناپذیر
آزمایش فشاری محدود شده، آزمون فشردگی محصور، آزمون فشردگی همه جانبه
بتن محبوس، بتن محصور، بتن محصور شده
جریان آشفته موضعی، جریان تلاطمی موضعی