آب اندازی، بطانه، پر کردن، پرسازی، خاکریزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر کردن با بتن
جایگاه بنزینگیری، جایگاه سوختگیری
پرسازی، پرکردن، خاکریزی
خاک ریزی، خاکریزی
مواد درزبندی
ماده درزبندی
گل گرفتگی
ماسه گرفتگی
خاک [برای خاکریزی]