پر کردن، پر کننده، خاکریز، خاکریز کردن، خاکریزی، سنگریز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصالح خاکریز، مواد خاکریز
شیروانی خاکریزی، ترانشه خاکریزی
پر کردن گودال
پوکی قابل پر شدن
گودال پر
بطانه، پر کننده، خاکه سنگ، فیلر، گرد سنگ، مواد پر کننده، گردسنگ، لایی، لقمه، ماده پرکننده (فیلر)
پرکننده
پُرکننده، نرمه
تیر- فیلر
پشتبند، ریشه، سه گوش، ماهیچه، مغزی، نوار
سطح ماهیچه
جوش گوشه، جوش ماهیچهای، جوش نواری
آب اندازی، بطانه، پر کردن، پرسازی، خاکریزی
پر کردن با بتن
جایگاه بنزینگیری، جایگاه سوختگیری