آستانه فروریزش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشامد مستقل
دیرترین زمان وقوع یک واقعه
رویداد شاخص
پیشامدN ساله
جلوگیری
اقدام بازدارنده
مانع برگشت جریان از نوع شیر اطمینان اختلاف فشار بین دو شیر یک طرفه
پشتبند جلوگیری از تراوش
جلوگیری نمودن از گیرش
کابل فولادی هفت رشته