فشار لبهای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوههای افزایشی
پاشنه تیر، نشیمن لبهای
لایه سنگی کف بستر
فارسی بر
هره آجری روی دیوار
انتهای برش، لبه برنده
لایروب، لایروبنده، لایروبی کردن، لایروبیدن
لاروب
لبه تیز
تخته مقطع ذوزنقه
کناره گیردار، لبهگیردار
چهار تراش کامل [الوار]
پروفیل زهوار شیشه خور
پرچین، مانع، راه بند، حصار
لبه صفحه مورب