فشار خاک در سکون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش برشی متوسط
بلبرینگ، کاسه ساچمه، یاتاقان ساچمهای
برش پای ساختمان، برش پایه، نیروى کلى حاصل از زلزله در پاى ساختمان، برش پاى ساختمان
سال پایه
ورق تکیهگاه تیر
دریچه دولنگهای
بندشیروانی شکل
باربر، باربری، بردگاه، تحمل کردن، تکیهگاه، تماس، سمت، قسمت تحمل کننده بار ، قسمت تحمیل کننده بار، قسمت، تکیهگاه، لهیدگی، یاتاقان
باربرد، بارپذیری، تاب فشاری، ظرفیت باربری، ظرفیت بارپذیری، ظرفیت تحمل، قدرت برنده، قدرت تحمل
ظرفیت باربری
خرابی بردگاهی، خرابی ناشی از تحت فشار مضاعف بودن سازه