تاب دادن، واپیچیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل تحریف شده، مدل تغییر شکل یافته
اعوجاج، انحراف، پیچیدگی، تاب برداری، تغییر شکل، دگرگونی، کج شدگی، کرنش زاویهای، واپیچش
ضریب کج شدگی
تانسور تنش تغییر شکل
انرژی اعوجاج
اعوجاج عدسی
حداکثر انرژی تغییر شکل
فرضیه انرژی حداکثر در پیچیدگی برشی
تغییر شکل سازهای