افشانه، انتشار، پخش، پخشیدگی، پراکندگی، نفوذ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوک پخش کننده
ضریب پخش
معادله پخشیدگی
پخش گازها، نشت گازها
تلمبه پخشی
پخش مویینه
انتشار سلسله مراتبی
پخش فورانی، پراکندگی فورانی
نفوذ ناشی از آشفتگی