از یک نقطه گذرا، متقارب، متقاطع، موافق، مصادف، همرس، همگرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان متداخل
جریان تکاثفی، جریان چگالی، جریان سنگین، جریان وزنی
جریان مستقیم، جریان یکسو، جریان یکطرفه
جریان مستقیم
جریان جزری
جریان گردابی
جریان برقی
جریان جانبی
جریان نشت (در یک تأسیسات)
جریان ساحلی، حرکت ساحلی
جریان طولی