انباشت شونده، تجمعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجمعی، سرهمی
توزیع تجمعی
خطای جمع شونده
درصد تجمعی
درصد مانده تجمعی
احتمال جمعی
توزیع تجمعی احتمال
افزوده رواناب
بارش انبار شده