زهکش، زهکش جمع کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دالان زهکش
راه جمع آورنده
چاه گردآور
کلیماسیون
هم امتداد، هم راستا
برخورد، تصادف، تصادم، ضربه
نقشه تصادفات
سرعت برخورد، سرعت تصادف
محل وقوع برخورد، محل وقوع تصادف، محل وقوع تصادم، منطقه برخورد، منطقه تصادف، منطقه تصادم
نوع برخورد، نوع تصادف، نوع تصادم
برخورد با شیئی ثابت، برخورد با شیئی ساکن
برخورد با وسیله نقلیه ثابت، برخورد با وسیله نقلیه ساکن
روش هم مکانی
کلویید، کلوئیدی
آسیاب کلوییدی، آسیاب کلوئیدی