خم، زانو خم، زانویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خَم
قطر خم
خم کردن، خمش، خمشی، خمیدگی
خمشی، خمش، خمکردن
زاویه خمش
آزمایش رئومتر تیر خمشی
تغییرمکان خمشی
ضریب خمش
میدان خمشی
نیروی خمشی
ماشین خم کن