بارش بیشینه محتمل، بارش حداکثر محتمل، حداکثر بارش محتمل، حداکثر بارندگی محتمل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنگریز حفاظتی
افراز
معدن ماسه، معدن ماسهای
مستراح چاهکدار بهداشتی
چاه نفوذ، چاهک آبکشی، چاهک تراوش
چاله رسوب
باریکه، دماغک، دماغه، زبانه
سنگفرش
چال شناسایی، چاه شناسایی، چاه گمانه، گودال آزمایشی
بارش آستان، بارش حد
بارش انبار شده