همراهی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجام دادن
انجام دادن، به نتیجه رساندن
مطابق
خورده شدن بتن به وسیله اسید
آکوستیک، صوتی
شیشه لایهدار کنترل کننده صوت
سرعت سنج سه بعدی
آکوسیتک، صوتشناخت
کنترل فعال
منطقه تجزیه فعالانه
کشورهای پیشرفته