انهدام، تخریب، خرابی، ریزش، فرو ریختن، فروریختگی، فروریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو ریختن، فرو ریزش، انهدام
طراحی فروریختگی، طرح به فروریختن
بار فروریختگی
مکانیزم خرابی، مکانیزم شکست
مد فروریختگی
کاربر گرامی، میتوانید دیدگاه خود را در مورد این مطلب ارسال نمایید.