سفر بین المللی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلل و فرج
یخ زیرزمینی
آب درز، آب شکاف
بازه، حد فاصل، فاصله، فاصله زمانی، مدت زمانی
توالی زمانی
فاصله
ملاحظه کننده
گره بینابینی
مداخله کردن
مصاحبه کننده، مصاحبهگر
سفر بین حوزهای