تفسیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط بینابینی، ارتباط میانی
حالت آرتزین منقطع، حالت آرتزین ناپیوسته
جریان منقطع
قطع جریان
شمعک قطع شونده
گسیختگی
جاده برنده، راه متقاطع
برشگاه، تقاطع، تقاطع غیر همسطح، چهار راه، چهارسو، فصل مشترک، همبر
زاویه تقاطع
تاخیر تقاطع
طراحی تقاطع، طرح تقاطع