اینرسی، لختی، ماند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوپل اینرسی
بیضوی اینرسی، بیضیگون اینرسی
نیروی اینرسی، نیروی لختی
ارتفاع اینرسی
اینرسی، ماند
نیروی اینرسی، نیروی لختی، نیروی ماند، نیروی ماند، نیروی اینرسی
ماتریس اینرسی
تانسور اینرسی
اشاره کردن به، استنباط کردن
استنباط
نامرغوب