اثر، اشاره، علامت، نشانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخص، نشانه
شاخص، نشانگر، نمایشگر، نماینده، نمودار
نشان دهنده
ناراست
غیرمستقیم
سیستم غیرمستقیم بسته
تماس غیرمستقیم
هزینه ثانوی، هزینه غیر مستقیم
روشنایی غیر مستقیم، پرتوافشانی غیر مستقیم
بارغیر مستقیم
بارگذاری غیر مستقیم