حلقه، کلاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بندر، بندرگاه، لنگرگاه
ایستگاه بندری
سخت
سنگ پودر سخت
آجر بهی، آجر سخت
تماس سخت
مصالح آوار، مصالح تخریب
سیم فولادی کشیده شده سخت
روکاری زبر
شیشه سخت، شیشه نشکن
زمین سخت، زمین سفت