لب پخ کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندسیل، سیلاب ناگهانی
درجه الو گرفتن، نقطه اشتغال، نقطه افروزش، نقطه الوگیری
گرفتن آنی، گیرش آنی، گیرش برق آسا، گیرش سریع، گیرش لحظهای
گیرش برق آسا، گیرش سریع
توری مانع شعله
تختهبندی
آبچکان، درزپوش، ورق درز پوش
چراغ چشمکزن
مواد آب بند
رودخانه سریع، رودخانه سیلابی