بار دهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلدسپات، فلدسپار
ماسه سنگ فلدسپاتی
نمد
استوانه مادینه
باتلاق، توربزار، خلنگزار، لجنزار
حصار، نرده
حصارکشی، نرده، نرده کشی
حایل، سپر، سد، گلگیر
جدول محافظ
شمع حفاظی، شمع ضربهگیر