خبره، متخصص، کارشناس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظر متخصص
کارشناس
صریح
انتگرالگیری زمانی تفاضلات مرکزی صریح
تفاضل محدود صریح
روش صریح
دستگاه انفجار
پویش، پویه، پیجویی محلی، پیگیری محلی، شناسایی درجا، شناسائی، کاوش، گشتاپویش، گشتاپویندگی، اکتشاف
پوییدن، گشتاپوییدن
پوینده، گشتاپویشگر، گشتاپوینده
انفجار