دقیق، عین، مطلق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایش خاک
حفاری، حفر کردن، خاکبرداری، کندن، گودبرداری کردن
کانال حفاری شده، ترانشه حفاری شده
تجهیزات گودبرداری
پی کنی، حفاری، خاکبرداری، گود، گودبرداری
خاکبرداری در بستر رودخانه
حفار، گودبردار
تجاوز کردن
استثناء
طغیان استثنایی
تراز استثنایی آب