تبخیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبخیر و تعریق
عمل گریزی
مسطح، هموار، همواری، یکدست کردن، یکنواخت کردن
اتکای یکنواخت
رویدادگرا
احتمالی
سرانجام
شاهد، گواه، مشاهده
واضح
آزاد شدن حرارت، بیرون شدن گرما
نگرش تاریخی تکاملی