پلکان برقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریز، فرار
مجرای تخلیه
پرتگاه، پرتگاه مصنوعی، سینه کش، سرازیری خندق، تنده، دیواره، طرف پر شیب، کج تخت
رو قفلی، روقفلی
یخ پشته به جا مانده
ماهیت
ضروری
باران کارآی اصلی
عنصر ضروری
ترافیک ضروری
ذاتاً، در اصل، ضروری