برپا کردن سازه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ نصب
علامت نصب
کشش نصب
فرسایشپذیر، قابل فرسایش
فرسودن
قابلیت فرسایش
کانال فرسایشی
رودخانههای فرسایشی
رفتگی، سایش، آب شستگی، فرسایش، فرسایش خاک، فرسایش، فرساوندی
فرسایش (در اثر جریان آب یا ضربه)