تضمین کردن، متقاعد کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک رشته اطاق، روبروى هم قرار دادن، عرضى کردن پیشانی در معماری
پرشور، علاقهمند
درستی
کاملا
هویت
حباب هوای عمدتاً ایجاد شده، هوای عمدی، حباب هوای ایجاد شده
حباب هوای عمدی یا خواسته
ماده هوازا
حمل
محل ورود، مدخل، مدخل برای مکانهای عمومی، ورود، ورودی
نهر ورودی