تداخل امواج الکترومغناطیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ سپر الکترومغناطیسی
نیروی الکتروموتوری
موتور برقی
فاصله یاب الکترونیک
الکتروفورز
ایستانبرق
زیبا
اساس، المان، جزء، عضو، عنصر، قطعه
المان سطح، عنصر سطح
سازک
عامل طراحی